پیش از شروع هر حرفهای بهتر است تا اشراف کاملی بر اصطلاحات و مفاهیم مربوطه داشته باشیم. در این مقاله شرکت آرتا تکنیکال در مورد بازاریابی و اهمیت آن نوشته است.
تعریف بازاریابی
یکی از معروفترین تعاریف بازاریابی مربوط به سایت Dictionary است. به استناد بر این سایت، بازاریابی یعنی: «اقدام یا تجارتی که برای تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات انجام میشود. تحقیقات بازار و تبلیغات نیز مثالی ملموس برای این تعریف هستند.»
باید دقت داشته باشیم که تعریف بازاریابی، تعریفی ثابت نیست و با گذر زمان و تغییر مکانیزمها، دستخوش تغییرات میشود. با کمی جستجو متوجه میشویم که بازاریابی با تبلیغات و فروش چه از لحاظ معنایی، چه در عمل نقاط مشترک زیادی دارند. تبلیغات و فروش بخشی از فرآیند یک کسب و کار هستند، در حالی که بازاریابی در تمام مراحل کسب و کار از شروع تا پایان وجود دارد.
بازاریابی چیست؟
بازاریابی به هر اقدامی اطلاق میشود که شرکت برای جذب مخاطب به محصول یا خدمات شرکت از طریق پیام رسانی با کیفیت بالا انجام میدهد. هدف بازاریابی ارائه ارزش مستقل برای مشتریان بالقوه و مصرف کنندگان از طریق محتوا است که یک هدف بلند مدت است. نشان دادن ارزش محصول، تقویت وفاداری به برند و در نهایت افزایش فروش هدف اصلی بازاریابی است.
شاید در ابتدا بازاریابی را جدی نگیرید و به آن به عنوان یک مهارت نگاه نکنید، اما بازاریابان محکم ترین انگشت را روی نبض شخصیت مصرف کننده شما دارند.
هدف بازاریابی تحقیق و تجزیه و تحلیل مشتریان در تمام مدت است. این کار از طریق ایجاد گروههای متمرکز و ارسال نظرسنجی، مطالعه عادات خرید آنلاین و پرسیدن یک سوال اساسی صورت میگیرد. این سوال اساسی که یکی از ارکان کارهای بازاریابان است، این است که مصرف کننده کجا، چه زمانی و چگونه میخواهد با تجارت شما ارتباط برقرار کند؟
هدف بازاریابی
کوچکترین فعالیتهایی که در یک کسب و کار انجام میشوند، اهداف مشخصی دارند. تیم آرتا تکنیکال در ادامه شما را با هدف بازاریابی آشنا خواهد کرد. بازاریابی فرآیندی است که افراد را به محصول یا خدمات شرکت شما علاقهمند میکند. این امر از طریق تحقیقات بازار، تجزیه و تحلیل و درک علایق مشتری ایده آل شما اتفاق میافتد. بازاریابی به تمام جنبههای یک کسب و کار از جمله توسعه محصول، روشهای توزیع، فروش و تبلیغات مربوط میشود.
بازاریابی مدرن مربوط به دهه ۱۹۵۰ میلادی است. زمانی که بیشترین استفاده مردم برای آشنایی و اعتماد به برند، رسانههای چاپی بودند. اما گذر زمان نه تنها ابزار بازاریابی را تغییر داد بلکه باعث شد که رنگ و بویی جدید به خود بگیرد. پس از گذر از رسانههای چاپی و تلویزیونها، با روی کار آمدن اینترنت، بازاریابان میتوانستند تمام کمپینهای خود را با هزینههایی کمتر در چندین پلتفرم انجام دهند. از دهه ۵۰ میلادی تاکنون دقت و جدیت بازاریابان در کنار تجربه آنان افزایش یافته است.
از دغدغههای مهم فعلی بازاریابان میتوان به تنظیم دقیق نحوه فروش یک محصول به مشتریان برای بهینه سازی موفقیت، اهمیت فزایندهای پیدا کرده است. در واقع هدف اساسی بازاریابی جذب مشتریان به برند شما از طریق پیام رسانی است. در حالت ایدهآل، این پیام برای مخاطبان هدف شما مفید و آموزشی خواهد بود تا بتوانید مشتریان را به سرنخ تبدیل کنید.
حوزه بازاریابی
تعریف بازاریابی که قبلا بیان شد نشان میدهد که دامنه بازاریابی گسترده است. بازاریابی شامل تعیین نیازها و خواستهها، تقاضا و تولید محصولات برای ارضای آنها از طریق فرآیندهای مبادله است.
تحت مفهوم گسترده بازاریابی، افراد، سازمانهای اجتماعی، احزاب سیاسی، موسسات آموزشی، خیریهها و بسیاری از سازمانهای دیگر به بازاریابی مشغول هستند. در ادامه تیم آرتا تکنیکال به ابعاد گسترده بازاریابی و ابعاد تجاری بازاریابی پرداخته تا با از طریق آن بتوان با اجزای بازاریابی آشنا شد.
دیدگاه کلی بازاریابی
به طور سنتی، بازاریابی به عنوان فعالیتی در نظر گرفته میشود که توسط سازمانهای تجاری انجام میشود. با این حال، بازاریابی میتواند توسط انواع دیگر سازمانها و حتی توسط افراد نیز انجام شود. به عنوان مثال، یک حزب سیاسی زمانی که رای دهندگان را متقاعد میکند که به نامزد خود رای دهند، از بازاریابی استفاده میکند.
فارغ التحصیلان دانشگاه میتوانند از اصول بازاریابی برای به حداکثر رساندن اثربخشی جستجوی خود برای شغل استفاده کنند. در مقابل این پس زمینه، طیف گستردهای برای بازاریابان وجود دارد که چه چیزی را بازاریابی میکنند و بازارهای بالقوه آنها چیست.
علاوه بر طیف گستردهای از اقلام که عموماً به عنوان کالا و خدمات در نظر گرفته میشوند، ایدهها، افراد، مکانها و سازمانها نیز به بازار عرضه میشوند
در این دیدگاه کلی، بازارها بیش از مصرف کنندگان مستقیم محصولات را پوشش میدهند. برای مثال، علاوه بر دانشجویان، بازار یک دانشگاه دولتی شامل سازمانهای دولتی است که بودجه را تأمین میکنند، شهروندانی که در اطراف دانشگاه متاثر از فعالیتهای دانشگاه هستند و فارغالتحصیلانی که از برنامههای مختلف دانشگاه حمایت میکنند.
بازارهای یک شرکت شامل سازمانهای دولتی، فعالان محیط زیست و سهامداران است. بنابراین، هر فرد یا گروهی که یک شخص یا سازمان با آن رابطه مبادلهای موجود یا بالقوه دارد، میتواند به عنوان بازار در نظر گرفته شود.
بازاریابی زمانی رخ میدهد که یک واحد اجتماعی (شخص یا سازمان) در تلاش برای مبادله ارزش با واحد اجتماعی دیگر باشد. بنابراین، ماهیت بازاریابی یک معامله یا مبادله است. در این مفهوم گسترده، بازاریابی شامل فعالیتهایی است که برای ایجاد و تسهیل مبادلات با هدف برآوردن نیازها یا خواستههای انسان طراحی شدهاند.
بازاریابی از دیدگاه کسب و کار
در یک جامعه، سازمانها و افراد درگیر و در معرض فعالیتهای بازاریابی مختلف هستند. این سازمانها ممکن است سود محور باشند یا نباشند، اگرچه ممکن است با برخی مشکلات بازاریابی مواجه شوند.
با این حال، مفهوم رایج بازاریابی، یک چارچوب مفهومی برای اهداف عملی ارائه نمیدهد. بازاریابی باید به عنوان یک کل تجسم شود تا حداکثر بازدهی از سرمایه گذاری در فعالیتهای بازاریابی حاصل شود.
بنابراین، ما باید بازاریابی را از دیدگاه تجاری تعریف کنیم که مدیران در سازمانهای تجاری و غیرانتفاعی را در انجام وظایف بازاریابی خود راهنمایی کند.
تعریف تیم آرتا تکنیکال از بازاریابی که برای یک کسب و کار یا یک سازمان غیرانتفاعی قابل اجرا است، به شرح زیر است:
«بازاریابی یک سیستم کلی از فعالیتهای تجاری است که برای برنامه ریزی، قیمت گذاری، ترویج و توزیع محصولات رضایت بخش در بازارهای هدف برای دستیابی به اهداف سازمانی طراحی شده است. این تعریف دارای مفاهیمی است که تیم آرتا تکنیکال در ادامه به آن پرداخته است.»
مشتری مداری
کل سیستم فعالیتهای تجاری باید مشتری مدار باشد. خواستههای مشتریان باید شناسایی و برآورده شود.
چرخه بازاریابی
بازاریابی باید با ایدهای در مورد یک محصول رضایت بخش شروع شود و نباید تا زمانی که خواستههای مشتریان به طور کامل برآورده شود، که ممکن است مدتی پس از انجام مبادله باشد، پایان یابد.
اهمیت بازاریابی
مطالعه بازاریابی به چند دلیل مهم است. در وهله اول بازاریابی تقاضا را تحریک میکند، بخش بزرگی از فروش را هزینه میکند، افراد را به کار میگیرد، از صنایع حمایت میکند، بر همه مصرفکنندگان تأثیر میگذارد و نقش عمدهای در زندگی روزمره ایفا میکند.
از آنجایی که بازاریابی تقاضا را تحریک میکند، وظیفه اساسی بازاریابی ایجاد علاقه مصرف کنندگان به کالاها و خدمات است. افزایش علاقه مصرف کنندگان به کالاها و خدمات باعث افزایش تقاضا و افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یک کشور میشود.
بخش بزرگی از درآمد فروش صرف پوشش هزینههای بازاریابی میشود. این هزینهها نباید بهعنوان سود بازاریابی اشتباه گرفته شود. فرض آنان اینگونه بود که حذف فعالیتهای بازاریابی، قیمتها را کاهش میدهد. مبلغی که برای پوشش هزینههای مختلف بازاریابی صرف میشود، توجیه پذیر است، زیرا بازاریابی کارکردهای بسیار مهمی را برای رساندن کالاها و خدمات از تولید کننده به مصرف کنندهای که از یکدیگر جدا شدهاند انجام میدهد.
بخش قابل توجهی از نیروی کار غیرنظامی یک کشور در فعالیتهای بازاریابی مشغول هستند. این شامل افرادی میشود که در خرده فروشی، عمده فروشی، حمل و نقل، انبارداری، صنایع ارتباطات، و کسانی که در زمینه بازاریابی و فعالیت در صنایع تولیدی، مالی، خدماتی، کشاورزی، معدنی و سایر صنایع مشغول هستند. در این بین مردم مصرف کننده کالاها و خدمات مختلف تولید شده در جامعه هستند.
آینده شغلی بازاریابی
برای بررسی این مفهوم از یک مثال زنده استفاده میکنیم. در ایالات متحده آمریکا، حدود ۱۷ میلیون نفر در خرده فروشی، شش میلیون نفر در عمده فروشی و چهار میلیون نفر در حمل و نقل کار میکنند. و پیش بینیها نشان میدهد که اشتغال آینده در بازاریابی همچنان قوی خواهد بود. برخی از صنایع با پشتیبانی از فعالیتهای بازاریابی مانند تبلیغات و تحقیقات بازاریابی فعالیت میکنند.
مزایای دانش بازاریابی در سمت مصرف کننده
دانش بازاریابی باعث میشود مصرف کنندگان آگاهتر، انتخابیتر و کارآمدتر شوند. مصرف کنندگان میتوانند کانالهای ارتباطی مؤثری با سازمانها ایجاد کنند و شکایات را راحتتر و مطلوبتر حل و فصل کنند.
درک نادرست نقش بازاریابی، مصرف کنندگان را به سمت تشکیل گروههای مصرف کننده سوق میدهد. این گروههای مصرف کننده اغلب تأثیر قابل توجهی بر فعالیتهای بازاریابان دارند.
تاثیرات بازاریابی بر جامعه
بازاریابی تأثیر زیادی بر باورها و سبک زندگی اعضای جامعه دارد. بازاریابی اغلب به دلیل ایجاد نگرشهای مادی، مدها، منسوخ شدن محصول، اتکا به ابزارها، مصرف آشکار، تفاوتهای سطحی محصول و هدر دادن منابع مورد سرزنش قرار گرفته است.
بازاریابان با این ادعاها مقابله میکنند و میگویند که آنها صرفاً به خواستههای مردم پاسخ میدهند و بهترین کالاها و خدماتی را که میتوانند به قیمتی که مردم میپردازند تولید میکنند. فراموش نکنید که بازاریابی نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی دارد. دانش بازاریابی برای کسانی که مستقیماً با بازاریابی درگیر نیستند نیز ارزشمند است.
نمونههای تاثیر بازاریابی بر جامعه
به عنوان مثال، بازاریابان شرکتها را تشویق میکنند تا محصولات ایمنتری مانند سیگارهای کم نیکوتین تولید کنند. بازاریابان پیامهای خدمات عمومی را در مورد صرفه جویی در انرژی، درمان بیماریها، سوء مصرف الکل و سایر مسائل مربوط به منافع عمومی ایجاد میکنند. آنها همچنین به پذیرش و جذب کالاها، ایدهها و خدمات جدید توسط مردم کمک میکنند.
یک مثال دیگر اینگونه است که اصول بازاریابی را میتوان توسط پزشکان، وکلا، مشاوران مدیریت، تحلیلگران مالی، کارکنان تحقیق و توسعه، اقتصاددانان، آماردانان، برنامه ریزان شهری، موسسات غیرانتفاعی و دیگران مورد استفاده قرار داد.
هر یک از این حرفهها و سازمانها نیاز به درک و رضایت از نیازهای بیمار، مشتری، مصرف کننده، مالیات دهندگان یا مشارکت کنندگان دارند. و بسیاری از آنها در حال انجام تحقیقات بازاریابی، تبلیغات و غیره هستند.
نقش بازاریابی در توسعه اقتصادی
هدف اصلی بازارها و واسطهها تسهیل مبادله و امکان تولید، مصرف بیشتر و سایر فعالیتها از جمله تفریح است. یک سیستم بازاریابی موثر برای توسعه اقتصادی ضروری است. بهبود بازاریابی ممکن است کلید رشد در کشورهای کمتر توسعه یافته باشد.
بدون یک سیستم بازاریابی موثر، کشورهای کمتر توسعه یافته ممکن است از “دایره باطل فقر” فرار نکنند. بسیاری از مردم در این کشورها نمیتوانند راه معیشت خود را برای تولید در بازار رها کنند زیرا هیچ خریداری برای آنچه تولید میکنند وجود ندارد. و هیچ خریداری وجود ندارد زیرا دیگران برای نیازهای خود تولید میکنند. در نتیجه سیستمهای توزیع و واسطهها توسعه نمییابند.
شکستن این دور باطل فقر ممکن است مستلزم تغییرات عمدهای در سیستمهای بازاریابی باشد که در کشورهای کمتر توسعه یافته معمول است. بدون یک سیستم بازاریابی موثر، مردم نمیتوانند شیوه زندگی خود را ترک کنند.
بازاریابی به معنای ارائه کالاها و خدماتی است که مشتریان میخواهند و نیاز دارند. این بدان معناست که محصولات را در زمان مناسب، در مکان مناسب و با قیمتی که آنها مایل به پرداخت هستند به دست آنها برسانید.
بنابراین، بازاریابی موثر برای پیوند تولیدکنندگان و مصرف کنندگان مورد نیاز است.
نقش بازاریابی در برنامه ریزی استراتژیک
بازاریابی نقش مهمی در برنامه ریزی استراتژیک ایفا میکند به این معنا که نیازهای مصرف کنندگان و توانایی شرکت در برآوردن آنها برای هدایت ماموریت و اهداف شرکت.
بیشتر برنامه ریزی استراتژیک شرکت با متغیرهای بازاریابی مانند سهم بازار، توسعه بازار و رشد سر و کار دارد. در بیشتر موارد، جداسازی برنامه ریزی استراتژیک از برنامه ریزی بازاریابی بسیار دشوار است. به طور مجازی، برنامه ریزی استراتژیک اغلب به عنوان برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی شناخته میشود. بازاریابی از چند جهت در برنامه ریزی استراتژیک شرکت نقش کلیدی دارد.
اول، بازاریابی یک فلسفه راهنما را ارائه میدهد؛ مفهومی از بازاریابی که نشان میدهد استراتژی شرکت باید حول خدمت به نیازهای گروههای مصرف کننده مهم باشد.
دوم، بازاریابی با شناسایی فرصتهای جذاب بازار و ارزیابی پتانسیل شرکت برای بهرهبرداری از آنها، ورودیهایی را برای برنامهریزان استراتژیک فراهم میکند.
در نهایت، در واحدهای تجاری فردی، بازاریابی استراتژیهایی را برای دستیابی به اهداف واحد طراحی میکند.
انواع بازاریابی
جایی که کمپینهای بازاریابی شما زندگی میکنند کاملاً به محل سپری کردن وقت مشتریان شما بستگی دارد. این به شما بستگی دارد که تحقیقات بازار را به نحوی انجام دهید که تعیین کند کدام نوع بازاریابی و ترکیب کدام ابزارها در هر دسته بندی برای ایجاد برند شما بهترین است. در ادامه چندین نوع بازاریابی توسط تیم آرتا تکنیکال توضیح داده شده است. چندین نوع بازاریابی وجود دارد که با متدهای امروزی مرتبط هستند و برخی از آنها توانستهاند باعث موفقیت هر نوع کسب و کاری شده است.
بازاریابی اینترنتی
بازاریابی اینترنتی از کمپین محصول Excedrin که به صورت آنلاین انجام شد، الهام گرفته است. در این نوع بازاریابی ایده حضور در اینترنت به دلایل تجاری مطرح است که به خودی خود نوعی بازاریابی به شمار میرود.
بهینهسازی برای موتورهای جستجو
یکی دیگر از انواع بازاریابی سئو است. بهینه سازی موتورهای جستجو یا به اختصار «SEO»، فرآیند بهینه سازی محتوای یک وب سایت است. این بهینه سازی به گونهای است که در نتایج موتورهای جستجو ظاهر میشود. بازاریابان از این نوع بازاریابی برای جذب افرادی استفاده میکنند که جستجوهایی را انجام میدهند که نشان میدهد آنها علاقه مند به یادگیری در مورد یک صنعت خاص هستند.
بازاریابی موتورهای جستجو
ین نوع بازاریابی با SEO که در بالا توضیح داده شد کمی متفاوت است. کسبوکارها اکنون میتوانند به موتور جستجو برای قرار دادن لینکها در صفحات فهرست خود که در معرض دید مخاطبانشان قرار میگیرند، پول بپردازند. در واقع با مفهوم پرداخت پول در ازای کلیک مواجه هستیم.
بازاریابی وبلاگی
بازاریابی وبلاگی یکی دیگر از انواع بازاریابی به شمار میرود. بر خلاف چند دهه اخیر وبلاگها دیگر منحصر به فرد نویسنده نیستند. اکنون برندها نیز وبلاگهایی را منتشر میکنند تا در مورد صنعت خود بنویسند و علاقه مشتریان بالقوهای را که برای کسب اطلاعات در اینترنت جستجو میکنند، پرورش دهند.
بازاریابی رسانههای اجتماعی
کسب و کارها میتوانند از فیس بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین و شبکههای اجتماعی مشابه استفاده کنند تا در طول زمان بر مخاطبان خود تأثیر بگذارند. این شیوه از بازاریابی به دلیل حضور گستردهای از مخاطبان در این رسانهها، یکی از موفقترین شیوههای بازاریابی است.
بازاریابی چاپی
روزنامهها و مجلات درک بهتری نسبت به افرادی دارند که برای مطالب چاپی آنها مشترک هستند، کسب و کارها همچنان به حمایت مالی از مقالات، عکاسی و محتوای مشابه در نشریاتی که مشتریانشان میخوانند، ادامه میدهند.
بازاریابی ویدیویی
در حالی که زمانی فقط تبلیغات تجاری وجود داشت، بازاریابان اکنون برای ایجاد و انتشار انواع ویدیوهایی که مشتریان اصلی آنها را سرگرم و آموزش میدهند هزینهی بالایی تدارک دیدهاند.
بازاریابی و تبلیغات
اگر بازاریابی یک چرخ است، تبلیغات همان چرخ است! بازاریابی مستلزم توسعه محصول، تحقیقات بازار، توزیع محصول، استراتژی فروش، روابط عمومی و پشتیبانی مشتری است. بازاریابی در تمام مراحل فروش یک کسب و کار ضروری است و میتواند از پلتفرمها، کانالهای رسانههای اجتماعی و تیمهای متعدد درون سازمان خود برای شناسایی مخاطبان خود، برقراری ارتباط با آنها، تقویت صدای آن و ایجاد وفاداری به برند در طول زمان استفاده کند.
از سوی دیگر، تبلیغات تنها یکی از اجزای بازاریابی است. این یک تلاش استراتژیک است که معمولاً برای گسترش آگاهی از یک محصول یا خدمات به عنوان بخشی از اهداف کلی هر کسب و کاری به حساب میآید. به زبان ساده، این تنها تبلیغات نیست که بازاریابان برای فروش محصول استفاده میکنند.
بازاریابی و آمیخته بازاریابی چیست؟
آمیخته بازاریابی یک کسب و کار، به روشها، استراتژیها و ابزارهای مورد استفاده برای دستیابی به مشتریان بالقوه و افزایش فروش اشاره دارد. یک آمیخته بازاریابی خوب شامل طیف وسیعی از استراتژیهای کلیدی است که به صاحبان کسبوکار اجازه میدهد تا بازار خاصی را هدف قرار دهند و تصویری از برند ایجاد کنند که مشتریان را درگیر خود کند. در یک طرح بازاریابی، یا گامهای خاصی که یک کسبوکار برای تبلیغات برمیدارد، آمیخته بازاریابی همه عناصری را که بر یک بازار هدف ایدهآل تأثیر میگذارند و نحوه همکاری آنها برای افزایش دسترسی را شناسایی میکند.
چرا استفاده آمیخته بازاریابی مهم است؟
آمیخته بازاریابی برای استراتژی کوتاه مدت و بلند مدت یک کسب و کار برای فروش ضروری است. کسبوکارها برای هدایت تحقیقات بازار و شناسایی ارزشهای اصلی و بادوامترین محصولات، به آمیخته بازاریابی خود متکی هستند. یک آمیخته بازاریابی خوب بر هدف متمرکز است و هر متغیر را برای دستیابی به فروش بهینه تنظیم میکند. تاکید بر ابزارهای مختلف در آمیخته بازاریابی به کسب و کار شما اجازه میدهد در هنگام پاسخگویی به رفتار خرید مشتریان انعطاف پذیر باشد. آمیخته بازاریابی شما همچنین بخش مهمی از هویت برند شما است و به شما این امکان را میدهد که خود را از رقبای خود متمایز کنید یا به مخاطبان جدیدی دست پیدا کنید
چهار P اصلی بازاریابی
اصطلاح “آمیخته بازاریابی” اولین بار در دهه ۱۹۵۰ در طی سخنرانی متخصص بازاریابی نیل بوردن ظاهر شد. یکی دیگر از استادان بازاریابی، ای. جروم مک کارتی، بعداً ایدههای بوردن را در چهار P بازاریابی اصلاح کرد: قیمت، محصول، مکان و تبلیغات. این چهار عنصر برای شناسایی مشتری اصلی و نحوه تبلیغ برای آنها تلاقی میکنند و توسعه آمیخته بازاریابی را هدایت میکنند.
قیمت (price)
قیمت یک محصول اولین عامل محرک در آمیخته بازاریابی است. کسب و کارها استراتژی میکنند تا محصول خود را مقرون به صرفه و قابل دسترس برای افراد زیادی به عنوان یک محصول مقرون به صرفه کنند یا قیمت و کیفیت را به عنوان یک گزینه برتر افزایش دهند. قیمت گذاری یک محصول بر تعداد فروش و سودآوری کلی یک شرکت تأثیر میگذارد.
تولید یا محصول (Product)
محصول یا خدمات واقعی که کسبوکار شما میفروشد، تأثیر ذاتی بر دسترسی به مشتری دارد. کسب و کارها محصولات و خدماتی را برای رفع نیاز ایجاد میکنند که نوع خاصی از کاربر را هدف قرار میدهد. عنصر محصول آمیخته بازاریابی همچنین به چگونگی ساخت محصول، مواد مورد نیاز و مدت زمان ماندگاری آنها میپردازد.
محل (Place)
جایی که شما یک محصول را میفروشید به کدام ابزار بازاریابی موفق میشود مرتبط است. فروش آنلاین مستلزم استراتژیهای متفاوتی نسبت به فروش محصولات در فروشگاههای آجر و ملات است. مکان بر مدل توزیع و هزینههای سربار شما تأثیر میگذارد، از جمله اینکه چه تعداد کارمند باید استخدام کنید و چگونه محصول یا خدمات را به مشتری تحویل خواهید داد. پیدا کردن جایی که مشتریان هدف شما اغلب از کجا بازدید میکنند و خرید انجام میدهند میتواند به شما کمک کند مکان ایده آلی را برای تقویت آمیخته بازاریابی خود تعیین کنید.
ترویج (Promotion)
پلتفرمهای تبلیغات مستقیم، عنصر ترویج آمیخته بازاریابی را تشکیل میدهند. تبلیغات به طور نزدیک با قرار دادن کار میکند و ممکن است بر نقطه قیمت برای دستیابی بهتر به مشتری هدف خود تأکید کند. تبلیغ مؤثر مستلزم تحقیقات گسترده بازار در مورد اینکه کدام کانال ها و ابزارها پاسخ مثبت مصرف کنندگان را ایجاد میکنند، دارد.
چهار P بازاریابی همچنین به عنوان چهار C بازاریابی شناخته میشود تا آنها را بیشتر شامل بازاریابی دیجیتال کند و به جای ایجاد محصول بر نیازهای مشتری تأکید کند. چهار C عبارتند از مصرف کننده (محصول)، هزینه (قیمت)، راحتی (مکان) و ارتباطات (ترفیع).
هفت P ، بازاریابی به روز شده
با گسترش روششناسی بازاریابی، چهار P تغییر یافته و شامل سه عنصر دیگر میشوند: شواهد فیزیکی، فرآیند و افراد. هفت P جدید بازاریابی با در نظر گرفتن هر چیزی که میتواند دیدگاه مصرف کننده را تحت تأثیر قرار دهد، رویکرد جامع تری به استراتژیهای بازاریابی دارد.
شواهد فیزیکی
شواهد فیزیکی، محیط فیزیکی را تشکیل میدهند که در آن یک کسب و کار خدماتی را ارائه میدهد یا محصولی را میفروشد. بسته بندی محصول معمولاً تأکید بر شواهد فیزیکی در کنار چیدمان فروشگاه، محیط و علائم است. فروشگاهی با نمای جذاب با رنگهای جذاب و نشانههای واضح، جذابیت عمومی آن را برای مخاطبان افزایش میدهد.
روند
رویههای تجاری و گردش کار بر تجربه کاربر تأثیر میگذارد و آنها را به بخشی کلیدی از یک آمیخته بازاریابی مدرن تبدیل میکند. فرآیند شامل نحوه انجام سفارشات و صحبت مشتریان در طول فرآیند فروش است. این که یک شرکت بر استانداردسازی یک محصول محبوب تمرکز کند یا سفارشیسازی و شخصیسازی فرآیند فروش، پیام بازاریابی ایدهآل و ابزارهای مورد نیاز شما را تغییر میدهد.
مردم
به عنوان نقطه تماس با خریداران بالقوه، آموزش کارکنان، رفتار و ظاهر همگی به پیامرسانی برند و ثبات بازاریابی کمک میکنند. استخدام، توسعه حرفه ای و مهارتهای کارکنان، استراتژیهای بازاریابی را هدایت میکنند. کارکنان بخش مهمی از ادراک عمومی شرکت شما هستند که آمیخته بازاریابی میتواند آن ها را تقویت یا تغییر نام دهد.
نقشهای دخیل در توسعه بازاریابی
کسب و کارهای در حال رشد از متخصصان بازاریابی که یک آمیخته بازاریابی استراتژیک را برنامه ریزی، توسعه و اجرا میکنند، سود میبرند. میتوانید یک متخصص را برای یک پروژه کوچک استخدام کنید، بازاریابی را به یک شرکت خارجی برون سپاری کنید یا یک آژانس بازاریابی داخلی ایجاد کنید. برای شناسایی اهداف بازاریابی، اجرای تکنیک ها و پاسخ به تغییرات در بازار، همکاری با متخصصان را در نظر بگیرید.
متخصص بازاریابی
متخصصان بازاریابی انجام تحقیقات بازار، مشاوره در مورد استراتژیهای بازاریابی و هماهنگی اجرای پروژههای بازاریابی. متخصصان بازاریابی روندها را تجزیه و تحلیل میکنند و توصیههایی برای نحوه تولید سرنخ و برقراری ارتباط با پیامهای برند ارائه میکنند. یک پروژه واحد میتواند چندین متخصص بازاریابی داشته باشد که روی عناصر مختلف کمپین کار میکنند.
مدیر بازاریابی دیجیتال
مدیران بازاریابی دیجیتال بر استفاده از اینترنت، ایمیل و رسانههای اجتماعی برای ارتباط با مشتریان بالقوه تاکید دارند. آنها میتوانند بر برند یک شرکت تأثیر بگذارند و دستورالعملهایی را برای تعامل با مشتری تعیین کنند. به عنوان مدیران، آنها بر بودجه ریزی نظارت میکنند و بودجه را برای تلاشهای تبلیغاتی مختلف توزیع میکنند. آنها برای بهبود تعامل کاربر و افزایش نرخ تبدیل شرکت خود، تجزیه و تحلیل روی وب سایت و دادههای رسانههای اجتماعی انجام میدهند.
مدیر بازاریابی
همانطور که تجارت شما رشد میکند، ممکن است بخواهید یک مدیر بازاریابی استخدام کنید تا بر کل تیم بازاریابی شما نظارت کند. مدیران بازاریابی یک چشم انداز ثابت ایجاد میکنند و با تیم خود برای دستیابی به اهداف هماهنگ میکنند. آنها همچنین تحقیقات را برای تأثیرگذاری بر برنامههای بازاریابی بلند مدت بر اساس پیش بینیهای فروش هدایت میکنند.
چگونه یک طرح بازاریابی کسب و کار تهیه کنیم؟
یک برنامه بازاریابی متمرکز دو هدف را تعیین میکند. اولین مورد حفظ تعامل و وفاداری مشتری است، و دوم این است که سهم بازار را در یک بخش مخاطب خاص از مخاطبان هدف خود به دست آورید.
برنامه بازاریابی شما ، استراتژیهایی را که برای دستیابی به اهداف و اقدامات خاصی که تیم بازاریابی شما به کار میگیرد، مشخص میکند، مانند کمپینهای تبلیغاتی خاص، در کدام کانال ها، بودجه بازاریابی مورد نیاز و پیش بینیهای مبتنی بر داده از موفقیت آنها.
بازاریابی یک تعهد علم محور است که معمولاً برای اصلاح کمپینها به ماهها داده نیاز دارد و یک برنامه بازاریابی به هم پیوسته کسب و کار شما را به اهداف بلندمدت خود متعهد نگه میدارد.
تمام دستورالعمل های بازاریابی به چهار P باز میگردد: محصول، قیمت، مکان و تبلیغ. نکات زیر نقطه شروعی هستند که عادت بازگشت مداوم به این چهار P را در خود جای میدهند.
۱.یک خلاصه اجرایی ایجاد کنید.
کمپینهای بازاریابی را نباید عملکردهای فردی در نظر گرفت. بازاریابی داستان برند شما است که به مشتریان گفته میشود. مانند هر روایت، لحن و شخصیتهای آن باید ثابت بماند. یک خلاصه اجرایی به جزئیات اهداف بازاریابی شما برای سال آینده میپردازد و به پیوند هر کمپین با هم کمک میکند.
هنگام تعیین اهداف بازاریابی خود، آنها باید خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان باشند. این اهداف باید برای دستیابی به هماهنگی درونی و بیرونی با هم کار کنند و داستانی منسجم را بیان کنند که مشتریان را از پیام دقیق شما آگاه کند و در عین حال بر اساس فصلهای قبلی آن کار کند.
برای مثال، ممکن است هدف هوشمندانه ای برای افزایش ترافیک شبکههای اجتماعی شرکت خود به میزان ۱۵ درصد در یک بازه زمانی ۹۰ روزه تعیین کنید و با ایجاد چهار پست مرتبط، آموزنده و با کیفیت در هفته در هر پلتفرم، برنامه ریزی کنید تا به این هدف دست یابید.
۲.بازار هدف خود را شناسایی کنید.
قبل از نوشتن یک برنامه بازاریابی، باید جایگاه خود را پیدا کرده و درک کنید. از خود بپرسید که جمعیت شناسی خاصی که هدف شماست چه کسی است. به عنوان مثال، اگر کسبوکار شما وعدههای غذایی ۳۰ دقیقهای را میفروشد، کسانی که مشاغل سنتی ۹ تا ۵ را انجام میدهند احتمالاً در بازار شما هستند. آن گروه از افراد را مطالعه کنید تا مبارزات آنها را درک کنید و بیاموزید که چگونه تجارت شما میتواند مشکل را حل کند.
۳. برند خود را با بازاریابی درونگرا متمایز کنید.
بازاریابی ورودی از ابزارهای داخلی مانند بازاریابی محتوا، فعالیت رسانههای اجتماعی و بهینه سازی موتور جستجو یا همان سئو برای جلب توجه مشتری در درجه اول از طریق ارتباطات آنلاین استفاده میکند. بازاریابی محتوا میتواند شامل پستهای وبلاگ آموزنده، مصاحبهها، پادکستهایی با چهرههای مرتبط صنعت یا راهنماهای تکمیلی در مورد نحوه بهترین استفاده از محصول باشد. به عنوان مثال، اگر لوازم آشپزی میفروشید، در نظر بگیرید که چندین دستور غذای سرگرم کننده را در تعطیلات ارسال کنید که ابزار شما میتواند در تهیه آنها کمک کند.
هر یک از این استراتژیها دیگران را در یک حلقه برای جلب توجه بیشتر مشتری توانمند میکند. ارائه محتوای قوی میتواند رتبه شما را در موتورهای جستجو بهبود بخشد، که افراد بیشتری را به وب سایت و صفحات اجتماعی شما میآورد. سپس میتوانید آن محتوای توسعهیافته را با آن مخاطبان گستردهتر به اشتراک بگذارید، که دوباره رتبهبندی موتور جستجوی شما را بهبود میبخشد. همه این کارها را میتوان بدون هزینه یک تایید کننده معروف یا کمپین تبلیغاتی تجاری انجام داد.
۴. رقبایی را که مشتریان شما را نیز هدف قرار میدهند، شناسایی کنید.
مهم نیست که محصول یا خدمات شما چقدر اصلی باشد، همیشه رقابت برای دلار مشتری هدف شما وجود دارد. پرسنل کسب و کارهای کوچک به ندرت وقت میگذارند تا رقبای خود را به طور عمیق مطالعه کنند یا شرکتهای خارج از صنعت خود را مشخص کنند که به همان اندازه قادر به جذب مشتریان هستند. دانستن اینکه رقبای شما چه کسانی هستند، مزیتهای رقابتی اصلی آنها و اینکه چگونه ممکن است به پیشنهادات شما پاسخ دهند؛ مانند کاهش قیمت یا افزایش ارتباطات که به شما کمک میکند تا استراتژیهایی برای مبارزه با چنین ضررهایی طراحی کنید.
با جستوجوی این رقبا، میتوانید راههایی را برای متمایز کردن کسبوکار خود با ارائه چیزهایی که ممکن است از رقبای شما کم دارند به مشتریان ارائه دهید. مشاهده کنید که رقبای شما چگونه عمل میکنند تا راههایی را بیابید که از طریق آنها بتوانید متمایز شوید و مخاطبان هدف خود را به سمت کسب و کار خود هدایت کنید.
۵.موقعیت برند خود را برای مشتریان هدف خود بیان کنید.
در نهایت، برند شما و آنچه برای مشتریان نماد آن است قویترین مزیت شماست. شما باید بتوانید یک جمله ساده توضیحی بنویسید که چگونه نیازهای مشتری را برآورده میکنید و رقبا را شکست میدهید. بهترین اظهارات موقعیت یابی بر حل یک مشکل برای مشتری به روشی متمرکز است که بهترین ارزش را ترویج میکند.
۶. بودجه طرح
هنگام اجرای یک استراتژی، بودجه بازاریابی را که تخصیص میدهید در نظر بگیرید. بازاریابی به دلایل مختلفی از جمله تبلیغات پولی، نرم افزار بازاریابی، رویدادها و هزینههای برون سپاری به پول نیاز دارد. هنگام ایجاد برنامه، بودجه خود را در نظر بگیرید تا پولی برای تاکتیکهای بازاریابی برای دستیابی به اهداف خود صرف کنید.
هنگام تهیه پیش نویس برنامه و ارزیابی مسیر اقدام خود، به هزینه، داراییها و زمان مورد نیاز برای دستیابی به اهداف اعلام شده، توجه داشته باشید. این به زمان تنظیم بودجه واقعی محاسبه شده کمک میکند. هر هدفی که ایجاد میکنید باید به طور واقع بینانه با بودجه ای که تعیین کرده اید قابل دستیابی باشد.
نکته کلیدی: هنگام توسعه برنامه بازاریابی خود، باید بدانید که چرا یک مشتری از محصول شما استفاده میکند، برند شما را از رقبا متمایز میکند، و پیشنهادات و پیام محصول شما را برای اطمینان از ثبات بررسی میکند
کانالهایی که باید در برنامه بازاریابی خود قرار دهید
هنگامی که عناصر برنامه خود را شناختید، گام بعدی این است که طرح اولیه چگونگی دستیابی به مشتریان هدف خود را ایجاد کنید. جدای از رسانههای چاپی و پخش سنتی، در اینجا سه کانال بازاریابی دیجیتال وجود دارد که بسیاری از صاحبان مشاغل از آنها استفاده میکنند.
رسانههای اجتماعی
رسانههای اجتماعی بخش مهمی از برنامههای بازاریابی کسبوکارها هستند، زیرا هر نوع مشتری در نوعی پلتفرم مانند فیسبوک ، توییتر یا لینکدین است. ممکن است در مورد احتمالات غرق شوید، اما روی سایتهایی تمرکز کنید که میتوانند بیشترین سود را برای کسب و کار شما داشته باشند.
برت فارمیلو، بنیانگذار شرکت بازاریابی اینترنتی Markitors، به شرکتهایی که در رسانههای اجتماعی شروع به کار میکنند، توصیه کرد که مشتریان و پلتفرمهایی را که استفاده میکنند، بشناسند.
او به Business News Daily گفت: «ببینید که مشتریان شما وقت خود را در کجا میگذرانند، و در آن پلتفرمها خرید کنید. یک استراتژی محتوا ایجاد کنید که بتواند به صورت داخلی اجرا شود، و سپس استراتژی خود را با ارسال محتوای برند در پلتفرمهای انتخابی خود اجرا کنید.
پست الکترونیک
اگرچه بازاریابی ایمیلی به اندازه بازاریابی رسانههای اجتماعی جدید نیست، اما یک انتخاب موثر و محبوب برای صاحبان مشاغل کوچک است. شرکتها میتوانند تکنیکهای بازاریابی ایمیلی را به روشهای مختلفی از جمله خبرنامه، کمپینهای تبلیغاتی و ایمیلهای تراکنشی پیادهسازی کنند. برای مثال، Mailchimp و Constant Contact به شرکتها کمک میکنند تا کمپینهای چکهای ایمیل خود را مدیریت کنند .
Farmiloe اضافه شده است تا تلاشهای بازاریابی ایمیلی شما را با تقسیمبندی بازارهای شما از سایرین متمایز کند.
او گفت: «همه مشترکین نمیخواهند که یک blast دریافت کنند. بازاریابان ایمیل هوشمند در ابتدا زمان میگذارند تا مشترکان را تقسیم کنند و سپس بر اساس فعالیت مشترک به تقسیمبندی ادامه میدهند. از طریق تقسیم بندی، شرکتها میزان لغو اشتراک را کاهش میدهند، نرخهای باز را افزایش میدهند و مهمتر از همه، میزان اقدامات انجام شده از ارسال ایمیل را افزایش میدهند.
موبایل
محبوبیت گوشیهای هوشمند و تبلتها، نحوه هدف شرکتها برای مشتریان را تغییر داده است. از آنجایی که مردم تقریباً همیشه این دستگاهها را همراه خود دارند، شرکتها به دنبال اجرای استراتژیهایی هستند که در ابزارهای خود به مشتریان دسترسی پیدا کنند.
فارمیلو گفت: «بازاریابی موبایلی مزاحم است. به دلیل این قدرت است که یک بازاریاب باید به مصرف کننده اجازه دهد تعیین کند که چگونه و چه زمانی مطالب بازاریابی را دریافت کند. به همین دلیل است که تقریباً هر برنامه با گزینه ای برای روشن یا خاموش کردن اعلانها ارائه میشود. مصرف کننده باید قدرت را با بازاریابی موبایلی حفظ کند.»
نتایج پایش
بودجه، اهداف و اقلام اقدام به خوبی تعریف شده میتواند برنامه بازاریابی شما را به واقعیت تبدیل کند. به این فکر کنید که چقدر مایلید هزینه کنید، نتایجی که انتظار دارید و وظایف لازم برای دستیابی به آن نتایج.
ابزارهای تحلیلی که رفتار مشتری و نرخ تعامل را ردیابی میکنند میتوانند به عنوان راهنمای مفیدی برای استراتژی بازاریابی شما عمل کنند. برخلاف بیلبوردها یا تبلیغات، کانالهای دیجیتال به شما اجازه میدهند تا هر مرحله از سفر مشتری را ارزیابی کنید و در مورد الگوهای فردی و هدف مشتریان بالقوه اطلاعاتی کسب کنید. قصد به زودی میتواند به پیش بینی تبدیل شود و به تیم بازاریابی شما قدرت دهد تا کمپینهایی را ایجاد کند که به طور مداوم در زمان مناسب به مخاطبان هدف برسد.